کد مطلب:42908
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:38
آيا استناد نهي از كتابت حديث به پيامبر اكرم (ص) صحيح است؟
قرائن و شواهد زير گواهي ميدهد كه اين حديث اساسي ندارد.
1 ـ امير مؤمنان شاگرد ممتاز پيامبر، و باب علوم آن حضرت بود، احاديث زيادي از پيامبر (ص) ضبط كرده و نوشتههاي او دست به دست در ميان فرزندان او (امامان بعدي) ميگشت. و اگر حضرت رسول از نوشتن احاديث نهي ميكرد هرگز امير مؤمنان لحظهاي با او مخالفت نمينمود.
2 ـ نامههاي مختلفي در مسائل گوناگون، در احكام و فرائض، مرافعات و سياسات، در زمان خود آن حضرت نوشته شده و محدثان و تاريخ نويسان با اسناد و مدارك متقن، صورت آنها را ضبط نمودهاند، تعداد انگشت شماري از اين نامهها مربوط به دعوت به اسلام است، ولي بسياري از آنها در فصل خصومات و تحديد حدود، و بيان احكام و فرائض نگارش يافته است، اكنون چگونه ميتوان باور نمود كه پيامبر از آن طرف از نوشتن غير قرآن نهي نمايد، و از اين طرف 300 نامه (كه 216 نامه از آنها با تمام خصوصيات در اختيار ما نيز هست) در برابر ديدگان او نوشته شود، و همة اين نامهها، حاوي سخنان و دستورات اسلام در موضوعات مختلف باشد و حضرت از آن جلوگيري نكند؟!
اصولا احاديثي كه از مصدر وحي و رسالت صادر ميشود، اگرچه از نظر اسلوب با قرآن تفاوت دارد، ولي از نظر مفاد و حجيّت و لزوم عمل فرقي ندارد، در اين صورت چرا نبايد ضبط گردد؟! آيا شايسته بود كه مدارك اسلامي كه منبع الهام بخش هزاران حكم آسماني و مبين قرآن و احكام است، ساليان درازي مورد توجه قرار نگيرد، و سرانجام يكي از خلفاء« اموي كه تا اندازهاي روح ديني داشت، احساس مسئوليت كند، و مشاهده نمايد، كه بر اثر ننوشتن احاديث پيامبر (ص)، بزرگترين ثروت علمي و معنوي مسلمانان در آستانة نابوديست، و يك مشت شياد و دروغ پرداز و مزدور حكومتهاي وقت، خود را به جاي محدث قالب زده و با نواميس ديني بازي مينمايند؟!.
چنانكه اشاره شد«عمر بن عبدالعزيز» از شام به «ابي بكر ابن حزم» كه از بزرگان علماء مدينه بود، چنين نوشت: انظر ما كان من حديث رسول الله فاكتبه فاني خفت دروس العلم و ذهاب العلماء (صحيح بخاري، ج 1)
يعني: احاديث پيامبر را گرد آوريد و آنچه را ميدانيد صحيح است ضبط كنيد چه من از مرگ علماء و از بين رفتن آثار آنان ترسان هستم.